عزیزم خدا تو فرشته نازوتوی ماه مبارک رمضان گذاشت تو دلم عزیزکم من وبابایی ۸،۹ ماهی بود منتظر ورود شما بودیم یادمه پنجشنبه 5مرداداوایل ماه مبارک رمضان بودک گفتم ب بابایی من حامله ام می دونم ک هستم!با اینکه چند روز پیش یه تست آزمایش داده بودم ک جوابش منفی بود ولی انگار مطمئن بودم ک حامله ام واسه همین با،بابایی رفتم بیمارستان تا آزمایش بدم گفت ۲ساعت دیگه آماده میشه دلمون خیلی شور میزدتا اینکه گفت ب احتمال زیاد حامله ای من وبابایی جفتمون از خوشحالی گریمون گرفت سریع ب مادرومادر شوهرم گفتم اونا هم کلی خوشحال شدن وقتی اومدم خونه سجده شکر بجا آوردم وخیلی گریه کردم وخدا رو شکر کردم ک توی این ماه عزیز ک مهمانی خداست ک به ما بهترین ها ،بزرگترین وباارزش ترین هدیه زندگیمونو بخشید