خاطرات

  • ۰
  • ۰

تولد دخترم

عزیزم خدا تو فرشته نازوتوی ماه مبارک رمضان گذاشت تو دلم عزیزکم من وبابایی ۸،۹ ماهی بود منتظر ورود شما بودیم یادمه پنجشنبه 5مرداداوایل ماه مبارک رمضان بودک گفتم ب بابایی من حامله ام می دونم ک هستم!با اینکه چند روز پیش یه تست آزمایش داده بودم ک جوابش منفی بود ولی انگار مطمئن بودم ک حامله ام واسه همین با،بابایی رفتم بیمارستان تا آزمایش بدم گفت ۲ساعت دیگه آماده میشه دلمون خیلی شور میزدتا اینکه گفت ب احتمال زیاد حامله ای من وبابایی جفتمون از خوشحالی گریمون گرفت سریع ب مادرومادر شوهرم گفتم اونا هم کلی خوشحال شدن وقتی اومدم خونه سجده شکر بجا آوردم وخیلی گریه کردم وخدا رو شکر کردم ک توی این ماه عزیز ک مهمانی خداست ک به ما بهترین ها ،بزرگترین وباارزش ترین هدیه زندگیمونو بخشید

 

  • ۰۱/۱۲/۰۸
  • Maryam Niksersht

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی